اسمان غرید
خورشید پرتوی گرمش را ، بر لاروهای نا مشروعه مگسی هرزه ، غنوده بر لاشهء سگی نابالغ به بازی گرفت .
اوراق شب نوشته افتاده در کوچه از قاب پنجره
نا مفهوم ، بی انتزاء
یا پیغمبر !!!
دیگر دختری به دوشیزگی مریم ظهور خواهد کرد ؟!
دروغ های کال
مزه گستان، در کدامین کام تلخ شیرین خواهد شد؟