نقابدار ۳۳



بنشین صاف و ساده گریه کنیم

مثل یک خانواده گریه کنیم

روی شن های آبدار و نمور

زیر پل های جاده گریه کنیم

می رسد روزی از غم انگور

زیر تابوت باده گریه کنیم

زیر سوهان زندگی آن روز

مثل آهن براده گریه کنیم

گرچه آنقدرها هم آسان نیست

بنشین ایستاده گریه کنیم

گاه گاهی به حال آن شاعر

که به شب تکیه داده گریه کنیم

و به حال کسی که تا دم صبح

مصرعی هم نزاده گریه کنیم

گریه مرد کار خوبی نیست

مثل یک مرد ماده گریه کنیم

نکند روزی از سر اجبار

من و تو بی اراده گریه کنیم

همه انواع گریه را کردیم

بنشین صاف و ساده گریه کنیم