نقابدار ۴


نصیب و ارثمان درد پدر شد

تن رنجورمان آواره تر شد

گرفتار و اسیر ارث گشتیم

عمود خانه مان زیر و زبر شد

کسی هم نیست تا پاسخ بگوید

چرا درد پدر درد پسر شد

چه کوششها که در کتمان این درد

به محض درک دردش بی اثر شد

درخت خانه مان از ریشه خشکید

چه چیزی باعث مرگ سفر شد؟

تمام عمر در فکر جوابی.

جوانی پسر عین پدر شد!